نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۰۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گفتار بزرگان» ثبت شده است

وای بر حق الناس وای بر بدهکاری!

آل یاسین - خق الناس

 

«حقّ النّاس»، اصطلاح مشهور در فقه و حقوق، به معناى حق مردم بر یکدیگر است؛ حقوقى که براى حفظ مصالح خاص دنیوى اشخاص و براى تثبیت حقى براى آنان وضع شده است. این حقوق شامل مال، جان، آبرو و موارد دیگر مرتبط با افراد جامعه می شود. در روایات اسلامی، بر رعایت حق الناس تأکید بسیار شده است، چنانکه بسیاری از مشکلات کنونی جوامع مختلف، ریشه در بی‌تفاوتی نسبت به حقوق دیگران دارد.

 

شخصی از یکی از علمای بزرگ تهران نقل می کرد، گفته بود که من در نجف طلبه بودم خبر آوردند که پدرت مرد، پدرش یکی از علمای بزرگ تهران بوده، پدرت مرد، جنازه پدرت را فرستادیم نجف می گوید: پدرم را آوردند نجف دفن کردیم چند وقتی از دفنش گذشت یک وقتی در خواب خدمت پدرم رسیدم، دیدم که گرفته است، دیدم خیلی بی نشاط است، تعجب کردم کسی هفتاد سال «قال الباقر و قال الصادق» گفت خدمت به اسلام کرده چرا باید اینقدر گرفته باشد؟! به او گفتم: بابا شما را بی نشاط می بینم، شما را گرفته می بینم گفتند: وای بر حق الناس وای بر بدهکاری، من هیجده تومان به مشهدی تقلی نعلبند بدهکارم، مرا گرفته اند نمی گذارند بروم سر جایم و مبتلا هستم و همین طور مرا نگاهداشته اند و می گویند چرا بدهی مردم را نداده ای، می گوید از خواب بیدارشدم تعجب کردم، پدرم بدهکار است یعنی چه، حق الناس یعنی چه می گوید نوشتم به برادرهایم در تهران که ببینید این مشهدی تقلی نعلبند کیست، آیا بابام به این شخص بدهکار است یانه. مدتی گذشت برادرها نامه نوشتند، بله رفتیم پیش مشهدی نعلبند گفتیم شما زا بابا ما چیزی طلب دارید گفت: بله، هیجده تومان از بابای شما می خواهم گفتیم چرا نگفتید، چرا نیامدی، بگیری، گفت: من گله دارم از بابایتان که چرا در دفترش ننوشته او باید در دفترش نوشته باشد. یک عالم هفتاد سال «قال الباقر، قال الصادق» گو، برای هجده تومان نگاهش داشته اند. میگویند چرا آقا در دفتر ننوشتی نمی خواست که ندهد، می خواست بدهد، اما در دفترش ننوشته بوده تسامح کرده بود، همان مقدار که بدهکار بوده آنجا نگاهش داشته اند. گفته اند آقا نمی شود بهشت بروی تا هیجده تومان مردم را بدهی، جهنمش این است، آخرتش این است دنیایش هم آتش است، آتش.

«ان الله یأکلون أموال الیتامی ظلماً انّما یأکلون فی بطونهم ناراً و سیصلون سعیراً».[1]

یعنی خانم مواظب باش، غذا شیر حرام دهان بچه ات نگذاری برای اینکه اگر شیر حرام دهان بچه بگذاری این شیر حرام آتش است آتش. یعنی آقا مواظب باشد افطار چه می خوری، قرآن میگوید: اگر مال مردم است، داری آتش می خوری، اما نمی فهمی. داری چرک و خون می خوری، نمی فهمی. مواظب باشد سحر چه می خوری، مواظب باشد سحر به زن و بچه ات چه می دهد اگر خداینکرده حرام باشد در روز قیامت همین زن و بچه روزه دار آنهایی که روزه شان درست است. آنهایی که بهشت می روند، نفرین می کنند به تو، می گویند: خدایا این بابا سحری حرام به ما داد، افطاری حرام به ما داد بازخواست ما را از این پدربکن.[2]

 

پی نوشت ها:

[1]  سوره نساء، آیه 10.

[2] آیت ا للّه العظمى مظاهرى، تربیت فرزند از نظر اسلام، 1جلد، چاپ و نشر بین الملل - تهران، چاپ: هفتم، 1386.

راهی برای محو کردن گناهان در ماه رجب

ماه رجب، ماه پیوند معنوی با خالق یکتاست و استغفار کردن، در این ماه، راهی برای محو گناهان گذشته و تقرب به درگاه خدا و یک نوع سبک زندگی دینی است.


ماه رجب، استغفار، بخشش

 


صحیفه سجادیه در کلام بزرگان

مقــــــدمه :

عصر امامت امام سجاد(ع)، عصر اختناق و خفقان و یکی از ادوار بسیار سخت و طاقت‌فرسا برای شیعه بوده است. عصری که حاکمان اموی امام سجاد(ع) را مجبور به در پیش گرفتن سیاست تقیه کردند.[1] در این حضرت زین‌العابدین(ع) در قالب دعا که در حقیقت پیوندی معنوی میان انسان و پروردگار است، رسالت خویش را انجام داد. دعاهای امام سجاد(ع) در «صحیفه سجادیه» که شامل 54 دعا از ایشان است گردآوری شده و به عنوان اثری ارزشمند، نسل به نسل منتقل شده است.

این کتاب ارزشمند از همان قرون اولیه توجه مسلمانان را به خود جلب کرده است به گونه‌ای که علاوه بر شروح و ترجمه‌های متعددی که بر آن نوشته شده، عظمت آن در کلام بزرگان به تصویر کشیده شده است. بسیاری از بزرگان در وصف این کتاب ارزشمند عباراتی زیبا و قابل تامل و پر محتوا بیان کرده‌اند که توجه به آن‌ها می‌تواند بسیار سودمند باشد. این سخنان تکان دهنده بدون شک موجب توجه بیشتر به این کتاب شریف خواهد شد و شاید کمی از محجوریت آن بکاهد.

در مقاله حاضر ارزش و اهمیت «صحیفه سجادیه» را در کلام بزرگان مورد توجه و دقت قرار داده‌ایم. این سخنان که به طور پراکنده در منابع مختلف به خصوص منابعی که در خصوص امام سجاد(ع) نگاشته شده‌اند، وجود دارند، مورد کنکاش، ارزیابی و تحلیل قرار گرفته‌ تا ارزش و اهمیت این کتاب هر چه بیشتر آشکار شود و توجه به آن افزایش یابد. اکنون تلاش بر این است تا بخشی از نظرات بزرگان در خصوص این کتاب شریف به صورت دسته‌بندی به خوانندگان محتر م تقدیم شود.


آنچه در پی می‌آید بخش‏هایی از سخنان مقام معظم رهبری درباره شهید بهشتی است که در ادامه تقدیم می‏شود:

 

آیت الله شهید دکتر سید محمد حسینی بهشتی، یکی از چهره‌های درخشان و برجستة انقلاب اسلامی ایران است که در به ثمر رسیدن این نهضت عظیم قرن، نقش حساسی داشته است برای شناخت ابعاد این شخصیت بزرگ، برخی از سخنان مقام معظم رهبری درباره این شهید بزرگوار تقدیم شما می‎شود.

 

مهم ترین مناسبت ماه مبارک رمضان، شب قدر است که همواره مورد توجه مؤمنین بوده و خواهد بود. آنچه در پیش روی دارید بحثی پیرامون شب قدر بر اساس نظرات مرحوم علامه طباطبایی رحمه الله در تفسیر شریف المیزان است که در دو سوره «قدر» و «دخان » مطرح گردیده است.

http://ahlolbait.com/files/u947/george-Jordac_0.jpg

امام علی (ع) از زبان دانشمندان جهان

علامه طباطبایی:

«بحث هایی که درباره شخصیت امیرالمؤمنین علیه السلام انجام گرفته و کتاب هایی که پیروان مذاهب و سایر کنجکاوان در این باره نوشته اند، درباره هیچ یک از شخصیت های تاریخ اتفاق نیفتاده است.» (شیعه در اسلام، ص) 128)

و ما تنها چند نمونه را می آوریم


رهبر معظم انقلاب


 در مراسم شب خاطره دفاع مقدس:


نگذارید حادثه دفاع مقدس فراموش شود


کسانی برای ضعیف کردن این حقیقت در زندگی و ذهن ما انگیزه دارند


همــان کســانی که برای کشــورهای اســـلامی برنامه ریزی می کنند


و به آنها ابلاغ میکنند و آنها هم قبول میکنند که مساله جهاد و شهادت


را از مجموعه کتابهای معارف دینی و مدارس و دانشگاه حذف کنند


همان انگیزه ها در داخل استمرار پیدا میکند


نباید غفلت کرد.



جملات قصار شهید آوینی

مراقبه چیست؟


تعریف مراقبه :

و آن عبارت است از آنکه سالک در جمیع احوال مراقب و مواظب باشد تا از آنچه وظیفه اوست تخطّى ننماید و از آنچه بر آن عازم شده تخلّف نکند.

مراقبه معناى عامّى است و به اختلاف مقامات و درجات و منازل سالک تفاوت مى‏کند. در ابتداى امر سلوک مراقبه‏

عبارتست از آنکه از آنچه به درد دین و دنیاى او نمی‏خورد اجتناب کند و از ما لا یعنى دورى گزیند و سعى کند تا خلاف رضاى خدا در قول و فعل از او صادر نگردد، ولى کم‏کم این مراقبه شدّت یافته و درجه به درجه بالا می‏رود. گاهى مراقبه عبارتست از توجّه به سکوت خود و گاهى به نفس خود و گاهى به بالاتر از آن از مراتب حقیقت از اسماء و صفات کلّیه الهیه. و مراتب و درجات آن إن شاء اللّه تعالى بیان خواهد شد.

باید دانست که مراقبه از اهمّ شرائط سلوک است، و مشایخ عظام را در آن تأکیداتى است، و بسیارى آن را از لوازم حتمیه سیر و سلوک شمرده ‏اند، چه آن به منزله حجر اساسى است، و ذکر و فکر و سایر شرائط بر آن حجر بنا نهاده می‏شود، لذا تا مراقبه صورت نگیرد ذکر و فکر بدون اثر خواهد بود.

مراقبه حکم پرهیز از غذاى نامناسب براى مریض را دارد، و ذکر و فکر حکم دارو، و تا وقتى که مریض مزاج خود را پاک ننماید و از آنچه مناسب او نیست پرهیز نکند دارو بى‏اثر خواهد بود، و چه بسا گاهى اثر معکوس میدهد، لذا بزرگان و اساتید عظام این راه، سالک بدون مراقبه را از ذکر و فکر منع مى‏کنند و ذکر و فکر را بر حسب درجات سالک انتخاب می‏نمایند.


منبع: رساله لب اللباب در سیر و سلوک اولى الألباب‏، ص 113


نهج البلاغه کتابی جاودانه 

به قلم مرحوم حجت الاسلام و المسلمین علی موحدی ساوجی

سخنان امام علی علیه اسلام
 

علی بن ابی طالب علیه السلام نمونه عالی اسلام، و جلوه پرفروغ ایمان و تقوی، و قرآن ناطق است. رهبری است که جهان با نامش آشنا است. اعمال و خصال برجسته او، در حقیقت نمایشگر قرآن و سنت است. سخنانش، روشنگری است که پرده از روی این حقیقت برمی دارد .و خطوط و نقشهای آن را روشن می سازد.
گفتار علی علیه السلام چون از حقیقت و دانشی بیکران سرچشمه می گرفت و پس از کلام خدا-قرآن- و سخن پیامبر، برترین سخن بود، عالی ترین و بهترین اثر را در جانها می گذاشته و مانند قرآن مورد توجه همگان قرار می گرفته است و با حفظ و ضبط و آموزش و اقتباس در میان مسلمانان راه جاودانگی را می پیموده است. بلندی و اوج سخن علی علیه السلام نه تنها دوستان و شیعیان را به تحسین و تجلیل واداشته است بلکه دشمنان را هم مجذوب خود ساخته تا آنجا که معاویه می گوید:«جز پیامبر هیچکس بهتر از علی سخن ایراد نکرده است.»(1)
و علی علیه السلام بود که در فراز و نشیب زندگی و در گرما گرم جنگ، و آرامش صلح و برفراز منبر روحهای افسرده را صیقل می زد و در همه حال مقاصد عالی خود را به بهترین وجه بیان می کرد.(2)
از عبدالحمید«کاتب»-سخنور و نویسنده نامی و چیره دست عرب که از جوانی در بلاغت و ادبیت شهره گشت و نویسنده آخرین خلیفه اموی بود-پرسیدند چگونه بدین مرتبه رسیدی؟در پاسخ گفت:
«من هفتاد خطبه از خطبه های علی علیه السلام را حفظ کردم و همین در وجود من به منبع جوشانی از علم و ادب مبدل شد.»(3)و همچنین «ابن مقفع»بلاغت و ادبیت را از کلمات علی علیه السلام آموخت.(4)
و نیز «ابن نباته»خطیب معروف مصری متوفای(374ه)گفته:
«من با فرا گرفتن و حفظ صد فصل از پندهای علی علیه السلام گنجینه دانشی اندوخته ام که انفاق و دهش برآن می افزاید.»(5)

علم و دانش امام محمد باقر علیه السلام

بی گمان شخصیت علمی امام باقر علیه السلام در دوران حیات اوبسیار برجسته و محضر او همواره مملو از دانمشندان و دانشورانی بوده است که در جستجوی سرچشمه دانش بوده اند .ان چنان که از کودکی «شکافنده دانش ها »شناخته شده و سرآمد دانمشندان و عالمان روزگار بود.

                

  یاَ باقِرَ الْعِلْمِ لاَهْلِ التُّقى          وَ خَیْرَ مَنْ لَبّى عَلَى الاَجْبُلِ(1)

باقر(ع) : شکافنده علوم

  • در فصول المهمة آمده است: آن حضرت را بدین لقب مى‏ خواندند زیرا علوم را می شکافت‏  و باز مى ‏کرد.
  • در صحاح آمده است: «تبقر، یعنى توسع در علم».
  • و در قاموس گفته شده است: محمد بن على بن حسین را باقر مى‏ خواندند چون در علم تبحر داشت.
  • در لسان العرب نیز ذکر شده است: آن حضرت را باقر می خواندند چرا که علم را می ‏شکافت و به اصل آن پى می ‏برد و فروع علم را از آن استنباط مى ‏کرد و دامنه علوم را مى ‏شکافت و وسعت مى ‏داد.(2)

آوازه علم و دانش امام محمد باقر چنان در بین مردم پیچید که وی را «باقر» نامیدند، در زبان عرب آن حضرت به باقر شهرت داشت چون علم را می شکافت و اهل آن را می شناخت و شاخه های علم را گسترش می داد . در زبان عرب نیز «تبقر» به معنی توسع«گسترش داد»آمده است.(3)

ابن حجر در کتاب صواعق المحرقه می گوید: او را باقر نامیدند و بقر الارض به معنی شکافت زمین را و هویدا کرد نهفته ها و مکنونات آن را.او نیز معارف و علوم و حقایق احکام و لطایف را از گنجینه های نهان استخراج و آشکارا می کرد و این امور جز بر کسی که بصیرتش ربوده شده یا سرشت و باطنش به تباهی گراییده بر همگان مبرم و آشکار است.از این روست که آن حضرت را شکافنده و جامع علم و آشکار کننده و بالا رونده دانش خوانده اند(4)

از جابر جفی یکی از شاگردان ممتاز امام علیه السلام سئوال شد چرا آن حضرت را باقر نامیدند؟ پاسخ داد:

زیرا که او شکافت علمی را شکافتنی و آشکار و ظاهر ساخت، ظاهر ساختنی که غیر از او ساخته نبود.(5)

آوازه شهرت علم و دانش امام باقر:

  • آوازه شهرت امام باقر تا دوردست های سرزمین های اسلام رسیده بود چنانکه می گویند:

«در حلقه درس او مردم «خراسان» حضور دارند و اشکالات علمی خود را مطرح می کنند»(6)

  • محمد بن منکر از دانشمندان اهل سنت می گوید:

«باور نداشتم که علی بن الحسین علیه السلام فرزندی از خود به یادگار بگذارد که دانش و بینشش مانند خود او باشد،تا این که پسرش محمد بن علی علیه السلام را دیدم. آن سان که من می خواستم او را اندرز دهم ،ولی او مرا اندرز داد».(7)

  • عبد الله عطاء نیز در مورد گستردگی دانش امام می گوید:
  • هرگز دانمشندان را بی مقدار جز در محضر محمد بن علی علیه السلام ندیدم و من خود حَکَم بن عُتیبُه را با آن جایگاه بلندی که در دانش نزد مردم داشت در برابر آن جناب به سان کودکی یافتم که پیش روی استاد زانو زده باشد(8)
  • شیخ کشّى از محمّد بن مسلم روایت کرده که گفت :

در هر امر مشکلى که رو مى کرد از حضرت امـام مـحـمـدبـاقـر عـلیـه السـلام سـؤ ال مـى کـردم تـا آنـکه سى هزار حدیث از آن حضرت سوال کردم و از حضرت صادق علیه السلام شانزده هزار حدیث .(9)

  • از حبّابه والبیّه روایت شده که گفت : دیدم مردى را در مکه در وقت عصر در ملتزم یا مابین بـاب کـعـبـه و حـجـر کـه مـردمـان بـه حـضـرتـش اجـتـمـاع کـردنـد و از مـعـضـلات مسائل سؤ ال کردد و باب مشکلات را استفتاح نمودند، و آن حضرت با آن زمان اندک از جاى بـرنـخـاسـت تـا در هـزار مـسـاءله ایـشـان را فـتـوى داد آنـگـاه بـرخـاسـت و روى بـه رحل خود نهاد و منادى با صوت بلند ندا برکشید:
  • انَّ هذا النّورُ الاَبْلَجُ المُسَرَّجُ وَ النَّسیمُ الاَرِجُ وَ الْحَقُّ الْمَرِجُ؛
  • یعنى بدانید این است نور روشن و درخشان که بندگان را به طریق دلالت فرماید.
  • و این است نسیم خوشبوى وزان که جان جهانیان را به نسایم معرفت و دانش معطر گرداند، و این اسـت آن حقى که قدرش در میان مردمان ضایع مانده است یا از خوف دشمنان مضطرب است و جماعتى را دیدم که مى گفتند کیست این شخص ؟ در جواب ایشان گفتند محمّد بن على باقر و شکافنده غوامض علوم ناطق از فهم محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب علیهم السلام .
  • ابـن شـهـر آشـوب گفته است : که گفته اند از هیچ کس از فرزندان حسن و حسین علیهم السلام ظـاهـر نـگـردیـد آنـچـه ظـاهـر شـد از آن حـضـرت تـفـسـیـر و کـلام و فـتـاوى و احـکـام حـلال و حـرام ، و حـدیـث جـابـر رضـى اللّه عـنه درباره آن حضرت مشهور است و معروف و فقهاء مدینه و عراق به تمامت مذکور داشته اند
  • و خبر داده است مرا جدم شهر آشوب و منتهى بـن کـیـابـکـى الحـسـیـنى به طرق کثیره از سعید بن مسیّب و سلیمان بن اعمش و ابان بن تغلب و محمّد بن مسلم و زرارة بن اعین و ابوخالد کابلى که جابر بن عبداللّه انصارى در مسجد رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم مى نشست و همى گفت :( یـا بـاقـِرُ یـا بـاَقـِرَ الْعـِلْمِ ) ، مردم مدینه مى گفتند، جابر پریشان سخن مى گـویـد، جـابـر رحـمـه اللّه مـى فـرمـود: سوگند به خداى که من بیهوده و پریشان سخن نـگـویم لکن شنیدم از رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم که فرمود: اى جابر! همانا درک خـواهـى نـمـود مـردى از اهـل بـیـت مـرا کـه نـام او نـام مـن و شـمـائل او شـمـائل من باشد بشکافد علم را شکافتنى پس این فرمایش پیغمبر صلى اللّه علیه و آله و سلم واداشت مرا به آنچه مى گویم .(10)

سخنان گوهر بار امام باقر علیه السلام درباره علم:

  • همه جنبدگان حتی ماهیان دریا بر طالب علم سلامی می فرستند.(بحارالانوار،ج1،ص137)
  • برای کسی که از میان شما علم را فرا دهد،اجر و پاداش علم آموزی است و برای او فضل و برتری بیش از آن است ،پس از دانشمندان علم را فراگیرید و آن را به برادرانتان فرا دهید همانطوری که دانشمندان به شما آموزش دادند.
  • هر کس دانش را فراگیرد برای فخرفروشی به دانشمندان یا بر کم خردان بتازد یا با آن نظر مردم را به خود جلب کند جایگاهش پر زا آتش می شود،به راستی ریاست جز بر اهلش شایسته نیست.(11)
  • من کراهت دارم کسی بیش از علم و دانش خود حرف بزند
  • از اخلاق مومن چاپلوسی و حسادت نیست مگر در فراگرفتن علم و دانش

پی نوشت ها:

(1)الارشاد،ج2،ص226؛شیخ عباس قمی،الانوار البهیه،قم،موسسه النشر الاسلامی،1417،ه.ق،چاپ اول،ص135- آفاق اندیشه (نگاهی به زندگانی امام باقر(علیه السلام)ابوالفضل هادی منش،مرکز پژوهش های صداو سیما،سروش مهر:1383،ص21

(2)سیره معصومان،سید محسن امین عاملى،ترجمه‏ :على حجتى کرمانى‏:تهران:سروش،1376،ج‏6،ص:14-15

(3)فی رحاب ائمه اهل البیت،ص-10و11

(4)همان،ص40- هدایتگران راه نور،زندگانی باقر العلوم،آیت الله محمد تقی مدرسی،تهران: انتشارات محبان الحسین،1380،ص33

(5)معانی الاخبار،ص65- سیره عملی اهل البیت علیهم السلام،سید کاظم ارفع،موسسه تحقیقاتی فیض کاشانی،1372،ص9.

(6)بحارالانوار،ج 42،ص357

(7)اعیان الشیعه ج1،ص652 و الارشاد ج2،ص232.

(8)ارشاد،ج2،ص230؛کشف الغمه،ج2،ص329)منتهی الامال،ص133- آفاق اندیشه (نگاهی به زندگانی امام باقر(علیه السلام)ابوالفضل هادی منش،مرکز پژوهش های صداو سیما،سروش مهر:1383،ص21-22

(9)منتهی الامال ،حاج شیخ عباس قمی،ویرایش:دکتر عقیقی بخشایشی،عبدالرحیم نصری خراسانی،قم:نوید اسلام،1386،ج2،ص133

(10)همان،ص134.

(11)شکافنده علوم امام محمد باقر علیه السلام:محسن ماجراجو،قم:انتشارات اصباح،1390