نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۳۶ مطلب در بهمن ۱۳۹۱ ثبت شده است



ای کسانی که ایمان آورده اید!

اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، 

برای شما وسیله ای جهت جدا ساختن حق از باطل قرار می دهد

؛(روشن بینی خاصی که در پرتو آن،حق را از باطل خواهید شناخت؛) 

و گناهانتان را می پوشاند؛ 

و شما را می آمرزد؛ 

و خداوند صاحب فضل و بخشش عظیم است.  
                29  انفال


سخنان قصار امام علی (ع)

**در هنگام فتنه، همچون شتر نر دو ساله باش

که کوهان ندارد تا بر پشتش سوار شوند و پستان ندارد

تا شیرش را بدوشند.


**طمع کار خود را خوار می کند.


**در شگفت شوید از انسان که با دو قطعه چربی (چشم ها) می بیند،

با تکه ای گوشت (زبان) سخن می گوید،

با استخوانی (گوش ها) می شنود

و از سوراخی تنفس می کند.


**چون بر دشمن پیروز شدی ، عفو او را شکرانه پیروزیت قرار بده.


**آیا ندیدید کسانی را که آرزوهای دور و دراز داشتند و بناهای محکم

و استوار ساختند

و اموال بسیار اندوختند چگونه خانه هایشان گور شد

و آنچه جمع کرده بودند تباه گشت اموالشان به وارثان رسید

و همرانشان به دیگران.


**کسی که عملش سبب پیشرفتش نشود ، نسبش باعث

ترقی اش نمی شود.


**نیکوکار از کار نیک بهتر و بدکار از کار بد بدتر است.


**زبان عاقل پشت دل اوست و دل احمق پشت زبانش.


**اگر بر زبانت حاکم نباشی ، همچون درندگان تو را نابود می کند.



تمام عمر سعی بر این داشتم تا به ناموس مردم نگاه نیاندازم


زن زیبایی به عقد مرد زاهد و مومنی در آمد. مرد بسیار قانع بود و زن تحمل این همه ساده زیستی را نداشت. روزی تاب و توان زن به سر رسید و با عصبانیت رو به مرد گفت: حالا که به خواسته های من توجه نمی کنی، خود به کوچه و برزن می روم تا همگان بدانند که تو چه زنی داری و چگونه به او بی توجهی می کنی، من زر و زیور می خواهم! مرد در خانه را باز کرد و روبه زن می گوید: برو هر جا دلت می خواهد! زن با نا باوری از خانه خارج شد، زیبا و زیبنده! غروب به خانه آمد . مرد خندان گفت: خوب! شهر چه طور بود؟ رفتی؟ گشتی؟ چه سود که هیچ مردی تو را نگاه نکرد . زن متعجب گفت: تو از کجا می دانی؟ مرد جواب داد: و نیز می دانم در کوچه پسرکی چادرت را کشید! زن باز هم متعجب گفت : مگر مرا تعقیب کرده بودی؟ مرد به چشمان زن نگاه کرد و گفت: تمام عمر سعی بر این داشتم تا به ناموس مردم نگاه نیاندازم، مگر یکبار که در کودکی چادر زنی را کشیدم!

مردی نزد حکیمی رفت و پیش او از تنگدستی‌اش شکایت کرد.

حکیم از او پرسید: آیا دوست داشتی که نابینا بودی اما در عوض ده هزار درهم داشتی؟

مرد پاسخ داد: نه

آیا دوست داشتی گنگ و لال بودی اما در عوض ده هزار درهم داشتی؟

مرد پاسخ داد: نه

آیا دوست داشتی دو دست و پا نداشتی اما به جای آن ده هزار درهم داشتی؟

مرد پاسخ داد: نه

آیا خوب بود اگر دیوانه بودی و در عوض ده هزار درهم داشتی؟

مرد پاسخ داد: نه

حکیم گفت: آیا باز هم از مولا و پروردگارت شکایت میکنی در حالی که در عین فقر چهل هزار درهم داری؟

مرد پریشان خاطر دگرگون شد و خداوند را به جهت نعمت‌هایی که به او داده است شکر گفت.



احکام و آداب عقیقه

در دین مبین اسلام تولد فرزند دارای احکامی است که بعضی واجب و برخی مستحب می باشد. عمل به این احکام در زمینه سازی برای سلامت و تربیت معنوی فرزند نقش بسزایی دارد. موارد ذیل، بعضی از این احکام مستحب است

سید جعفر موسوی

در دین مبین اسلام تولد فرزند دارای احکامی است که بعضی واجب و برخی مستحب می باشد. عمل به این احکام در زمینه سازی برای سلامت و تربیت معنوی فرزند نقش بسزایی دارد. موارد ذیل، بعضی از این احکام مستحب است:
مستحب است کودک را پس از تولد در صورتی که ضرری متوجه او نشود، بشویند و نیز در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه بگویند و کام او را با آب فرات و تربت سید الشهداءعلیه السلام بردارند و برای او نام نیک انتخاب کنند که این از حقوق فرزند بر پدر می باشد، و بهترین اسمها اسمی است که متضمّن معنای عبودیت برای خداوند تعالی باشد، مثل: عبدالله، عبدالرحمن، عبدالرحیم و... و پس از آن اسماء انبیاء و ائمه علیهم السلام و از همه اسمها بهتر «محمد » است. (1)
[و برای دختر نیز مستحب است نامی مناسب و دارای معنای خوب، مثل: فاطمه، زهراء، زینب، خدیجه و... انتخاب کنند.] و از دیگر مستحبّات آن است که پس از ولادت طفل، ولیمه بدهند. (2)
یکی از مستحبات مؤکّد آن است که برای طفل عقیقه کنند. (3) کسانی که قدرت مالی ندارند، هر گاه توانستند آن را انجام دهند و اگر هیچ گاه نتوانستند عقیقه کنند، اشکالی ندارد. (4) و در استحباب عقیقه فرقی بین فرزند پسر و دختر و نوزاد اول و دوم و غیره نیست. (5)
در ارزش و اهمیت این عمل مستحب، همین بس که از امام صادق علیه السلام نقل شده است: «کُلُّ مَوْلُودٍ مُرْتَهَنٌ بِعَقِیقَتِهِ؛ (6) هر مولودی در گرو عقیقه خود است.» به عبارت دیگر، اگر عقیقه نکند، در معرض انواع بلاهاست. (7)
اما باید دانست که در عقیقه اموری است که توجه به آنها لازم می باشد؛ یا مراعات آنها اولی و مستحب است و یا اصل عقیقه بدون آنها محقق نمی شود، و آنها عبارت اند از:
1. عقیقه حتماً باید یکی از انعام ثلاثة باشد؛ یعنی یا از جنس گوسفند باشد که البته بز نیز در این باب با گوسفند یک جنس حساب می شود. و یا از جنس گاو باشد و یا از جنس شتر. (8)

مکروه است والدین کودک و نیز کسانی که نان خور آنها حساب می شوند، از عقیقه مصرف کنند و این کراهت در مورد مادر شدیدتر است

2. مستحب است برای مولود پسر حیوانی نر و برای نوزاد دختر حیوان ماده عقیقه شود. (9) 

3. مستحب است عقیقه در هفتمین روز ولادت باشد؛ ولی اگر با عذر یا بدون عذر از روز هفتم تأخیر افتاد، استحباب آن ساقط نمی شود، حتی اگر کودک بمیرد، باز هم مستحب است برای او عقیقه کنند. (10) البته اگر قبل از زوال روز هفتم بمیرد، استحباب عقیقه ساقط می شود. (11) و اگر تا زمان بلوغ عقیقه نشد، مستحب است خودش برای خودش عقیقه کند. (12) یعنی تا وقتی طفل بالغ نشده، استحباب و سنت بودن عقیقه برای پدر طفل است و پس از بلوغ، بر خود فرزند سنت است که برای خودش عقیقه کند. (13)
بلکه اگر برای خودش در تمام مدت زندگی عقیقه نکرد، مستحب است برای او پس از مُردنش عقیقه کنند. (14)

شرائط عقیقه

4. گفته شده: مستحب است شرائط حیوانی که برای قربانی تهیه می کنند، در حیوانی که برای عقیقه در نظر می گیرند نیز جمع شده باشد؛ یعنی:
الف. حیوان سالم باشد.
ب. اگر شتر است، سنش کمتر از پنج سال نباشد.
ج. اگر گاو است، کمتر از دو سال نباشد.
د. اگر بز است، کمتر از یک سال کامل نباشد.
ه. اگر گوسفند است، کمتر از هفت ماه نباشد. (15)

موارد مصرف عقیقه

5. مستحب است که پا و ران حیوان عقیقه را به قابله بدهند؛ بلکه در بعضی اخبار وارد شده است که یک چهارم آن را و در بعضی دیگر وارد شده است که یک سوم عقیقه را به قابله بدهند. و اگر یک چهارم آن را که مشتمل بر پا و ران است، به وی بدهند، بعید نیست که به هر دو استحباب عمل کرده باشند. و اگر کودک هنکام ولادت قابله نداشته باشد، همان مقدار را به مادر کودک بدهند تا او آن مقدار را به هر کس که خواست، صدقه دهد. (16) و این صدقه اختصاص به فقراء ندارد، بلکه به هر کس دلش خواست، آن مقدار را می بخشد. (17) و اگر قابله مادر بزرگ پدری نوزاد باشد یا زنی باشد که نان خور پدر کودک است، چیزی از عقیقه اختصاص به او ندارد. (18)
6. مکروه است والدین کودک و نیز کسانی که نان خور آنها حساب می شوند، از عقیقه مصرف کنند و این کراهت در مورد مادر شدیدتر است. (19)
7. گوشت عقیقه را می توان خام بین مؤمنین تقسیم کرد و می توان پخت و تقسیم کرد و همچنین می توان پخت و مؤمنین را دعوت کرد تا مصرف کنند و حداقل دعوت شدگان دَه نفر باشند. [و اگر خواستند گوشت را پخته یا خام تقسیم کنند، باز هم حداقل بین دَه نفر تقسیم کنند.] البته اگر بیش از دَه نفر باشند، افضل است. (20)
8. دعوت شدگان یا کسانی که گوشت عقیقه بین آنها تقسیم می شود، فقط مؤمنین و اهل ولایت باشند. (21)
9. مستحب است کسانی که گوشت عقیقه را مصرف می کنند، پس از آن برای کودک دعا کنند. (22)
10. مکروه است که استخوانهای عقیقه شکسته شود، بلکه بهتر است آنها را از یکدیگر از سر مفاصل جدا کنند؛ به گونه ای که استخوانها نشکند. (23)
11. شرط نیست که حتماً پدر کودک برای او عقیقه کند، بلکه اگر دیگران نیز مثل مادر طفل یا پدر بزرگ یا عموی او برای او عقیقه کنند، خوب است. (24)

دعای عقیقه

مستحب است هنگام کشتن عقیقه دعاهایی را که وارد شده است، بخوانند و از خداوند تعالی بخواهند که عقیقه را فدیه قرار دهد؛ یعنی گوشت آن در مقابل گوشت کسی که عقیقه برای اوست، استخوان در مقابل استخوان، پوست در مقابل پوست و مو در مقابل مو باشد.
برخی از دعاهایی که در این مورد نقل شده، عبارت است از:
الف. ابراهیم کرخی از امام صادق علیه السلام نقل کرده که آن حضرت فرمود: هنگامی که عقیقه کردی، بر عقیقه بگو: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اللَّهُمَّ عَقِیقَةٌ عَنْ فُلَانٍ لَحْمُهَا بِلَحْمِهِ وَ دَمُهَا بِدَمِهِ وَ عَظْمُهَا بِعَظْمِهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ وِقَاءً لآِلِ مُحَمَّدٍصلی الله علیه وآله.» (25)

ب. همچنین امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی که اراده کردی عقیقه را ذبح کنی، می گویی: «یا قَوْمِ إِنِّی بَرِی ءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِی لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً مُسْلِماً وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ إِنَّ صَلَاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیای وَ مَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ بِذَلِکَ أُمِرْتُ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ اللَّهُمَّ مِنْکَ وَ لَکَ بِسْمِ اللَّهِ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَقَبَّلْ مِنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ.» سپس مولود را نام می بری و حیوان را ذبح می کنی. (26)

ج. امام باقرعلیه السلام نیز فرمود: هنگام ذبح عقیقه بگو: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ إِیمَاناً بِاللَّهِ وَ ثَنَاءً عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ الْعِصْمَةُ لِأَمْرِهِ وَ الشُّکْرُ لِرِزْقِهِ وَ الْمَعْرِفَةُ بِفَضْلِهِ عَلَینَا أَهْلَ الْبَیتِ.» و اگر کودک پسر است بگو: «اللَّهُمَّ إِنَّکَ وَهَبْتَ لَنَا ذَکَراً وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِمَا وَهَبْتَ وَ مِنْکَ مَا أَعْطَیتَ وَ کُلَّمَا [کُلَّ ما] صَنَعْنَا فَتَقَبَّلْهُ مِنَّا عَلَی سُنَّتِکَ وَ سُنَّةِ نَبِیکَ صلی الله علیه وآله وَ اخْسَأْ عَنَّا الشَّیطَانَ الرَّجِیمَ لَکَ سُفِکَتِ الدِّمَاءُ لَا شَرِیکَ لَکَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ.» (27)

نکات مهم

1. عقیقه از قربانی مستحب بهتر و لازم تر است. (28) البته بعضی از فقهاء فرموده اند: «اگر کسی در روز عید قربان قربانی کند، به جای عقیقه محسوب می شود و کفایت می کند. (29)
2. صدقه دادن قیمت حیوانی که می خواهند عقیقه کنند، جایگزین عقیقه نمی شود و از آن کفایت نم ی کند؛ ((30) بلکه خوب است صبر کنند تا عقیقه میسّر شود. (31)



منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره84


منابع بحث را در ادامه مطلب ببینید


من نماز عشق خواندم با وضوی انتـــــظار


آب شــــد شمع دلـــم در آرزوی انتــــــظار



در فراقش چون سـفال در کویر افتاده ای


آب خوردم جرعه جرعه از سبوی انتــظار



زورق چشــــــمان باز شـــــــرقی آواره ام


می نَوَردَد کوچه را در در جستجوی انتظار



از نگاه سبز هر گلدسته می بارد هنـــــوز


بــاز بـــــاران بـــا تـــــــــرانه از گلوی انتظار



شنبه ها یکشنبه ها قربانی آدیــــــــنه اند


جمعه جمعه می نشیــنم پیش روی انتظار



دیده می جوید تو را ای دیــــده ی نادیده ام


می رسد از کعـــــبه موعود بوی انتــــــظار



آبی دریای هستی قـــــطره ای از یاد تـــو


عشـــــق دارد آبرو از آبـــــــروی انتــــــظار



امام سجاد ـ علیه السلام ـ فرمود:

«لاتَخْلُو الاَرْضُ الى اَنْ تَقُومَ السّاعَةُ مِنْ حُجَّة وَ لَوْلا ذلِکَ لَمْ یُعْبَدِ اللهُ؛
زمین تا روز قیامت خالى از حجت نیست، و اگر حجت الهى نبود، خدا پرستیده نمى شد.»

این حدیث به خوبى نشان مى دهد که در این زمان نیز حجت الهى وجود دارد. منتهى این امام باید معصوم باشد
و معرفى شده ازطرف خدا و امامان قبلی،

همچنین
آن حضرت فرمود:

«الامامُ لایکونُ الّا مَعْصُوماً وَ لَیْسَت العِصْمَةُ فى ظاهِرِ الخِلْقَةِ فَیُعْرَفَ بِها وَ کذلِکَ لایَکُونُ الاّ مَنْصُوصاً؛
جز معصوم احدى شایسته امامت نیست و چون عصمت یک نشان ظاهرى در خلقت نیست( که همگان) بشناسند، باید امام از طرف خدا (تعیین) و اعلام شود.»

و در خطبه معروف خود در مسجد جامع شام در حضور یزید بن معاویه فرمود:

«رسول خدا، و وصى او على ـ علیه السلام ـ ، سید الشهداء (حمزه)، جعفر طیار، دو سبط این امت و مهدى [این امت] از ماست.»

منبع : فیس نما

ضرورت همة ادیان الهی ظهور منجی حقیقی در آخرالزمان است و وعده خداوند و پیامبران بزرگ الهی در ظهور آن بزرگوار و برقراری صلح و عدالت در جهان است.عقل و فطرت و وجدان‌های بیدار و تجارب بشری نیز این معنا را تأیید می‌نماید که سمت و سوی کاروان بشریت به سوی حکومت واحد جهانی عدالتخواه و عدالت‌پرور اخلاقی است. قرآن کریم و روایات اسلامی نیز بر این معنا تأکید و تصریح دارد که صالحان، وارثان زمین خواهند شد. 

طبق روایات متواتر اسلامی، آن بزرگوار دارای دو غیبت است: غیبت صغری و غیبت کبری و در عصر غیبت صغری رابطه با آن حضرت(ع) توسط نواب خاصشان برقرار می‌شد و در عصر غیبت کبری آن حضرت دارای نواب عام است و صفات ایشان نیز به طو کلی و کامل تعریف شده است.
ولی درباره حضرت مسیح که بحث غیبت و یا مباحث مشبه مطرح نیست بلکه در تعبیر قرآن کریم آمده است: 
و ما قتلوه و ما صلبوه ولکن شبّه لهم... بل رفعه الله إلیه.5
و حال آنکه آنان او را نکشتند و مصلوبش نکردند، ولیکن امر بر آنان مشتبه شد... بلکه خدا او را به سوی خود بالا برد، و خدا توانا و حکیم است.
و در روایات ما بحث نزول حضرت مسیح(ع) است، نه ظهور آن بزرگوار. و این دو تعبیر و عنوان بسیار متفاوت است که یکی نشانگر غیبت و دیگری نشان‌دهنده عروج و رفع الی الله و نزول مجدد است.




معجزه ذبح اسلامی




یکی از معجزات اسلام ، ذبح حیوانات است که هم جهت حلال شدن و هم جهت سلامت دام و هرچه بهداشتی تر شدن آن است.
شاید سوال کنید که جه معجزه ای در این وجود دارد !؟
وقتی در ذبح اسلامی رگ روی به گلو بریده شود ، مغز در آستانه اغماء میرود و دیگر احساس درد از حیوان از بین میرود !
شاید سوال کنید که چطور حیوان در حین ذبح شدن دست و با میزند ؟ آیا این نشانه درد نیست؟!
جواب : دست و پا زدن حیوان در حین بریده شدن رگ گلو نشانه درد نیست ، بلکه این رگ ارتباط غدایی بین مغز وخون است و با قطع شدن این ارتباط و کاهش غذا ، مغز به قلب دستور میدهد که هرچه سریعتر از تمام اعضاء برای او خون بفرستد ، قلب نیز با پمپ کردن خون از تمام اعضا ، آن عضو به دلیل اهمیت خون رسانی به مغز ، در اصل خود را فدای حیات مغز میکند و شروع به تشنج میکند و جالب اینجاست که خون از طریق همان رگ بریده شده از بدن خارج میشود و این باعث خروج مواد خونی و عدم لخته شدن خون در بافت ها میشود !
اما در کشور های غیر اسلامی ، او با ضربه ای حیوان را به حالت اغما میبرند که این باعث نیمه فعال ماندن گلبول های سفید و در نتیجه فعالیت میکروب ها و فاسد شدن بافت ها و به دلیل دیر خارج شدن خون لخته شده و خارج نمیشود که این میتواند منبع بزرگی برای رشد باکتری ها باشد.

سلام


فردا بچـــه ها منتـــظرتون هستن

" شهـــــــدا " رو میگم

میگن میخوایم ببینیمت .

توی راهپیمایی 22 بهمن . 

وعدگاه ما و شهدا :

فردا _ راهپیمایی








و جواب ما به شهدای عزیز : لبیک به رهبری