نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۷ مطلب با موضوع «عترت :: اهل بیت (ع) :: مدح و مرثیه» ثبت شده است

58284394614880549728.gif


شعر ویژه وفات حضرت خدیجه (س)






والا مقام ! ای مادر زهرا خدیجه

مادربزرگ زینب کبری خدیجه

خرج خدا شد ثروتت یک جا خدیجه

کوری چشم شور بعضی‌ها خدیجه ...

انگشتر عشق پیمبر را نگینی

الحق و الانصاف اُمّ المؤمنینی

هم گوهر نابی و هم گوهرشناسی

ای تاجر خوش ذوق ! پبغمبرشناسی

تنها نه در مکّه ، در عالم سرشناسی

از بیعتت پیداست که حیدر شناسی

عطر علی دارد سراپای وجودت

بانو! مِی ‌کوثر گوارای وجودت

بوی نبوّت را که استشمام کردی

بهر رواج دین حق اقدام کردی

اسلام را با همتت اسلام کردی

کفّار را با ثروتت ناکام کردی

بوده اساس دین و آیین پیمبر

اخلاق او ، اموال تو ، شمشیر حیدر

عیسی غلام همسرت تا روز محشر

مریم کنیز دخترت تا روز محشر

عصمت نخی از معجرت تا روز محشر

باقی ست نسل کوثرت تا روز محشر

مِهرت برای آسمان‌ها و زمین بس


مشروعیت عزاداری بر ائمه اطهار (علیهم السلام)


چکیده:
تولی و تبری از فروع دین است. تولی و تبری امری قلبی و عملی است، از مظاهر تولی و تبری، عزاداری بر مصائب اهل بیت (علیهم السلام) است. در این مقاله ابتدا به واژه عزا در لغت و اصطلاح پرداخته شده و سپس دلایل مشروعیت عزاداری مورد بررسی قرار گرفته است.
ضرورت بررسی این موضوع در پاسخ به سؤالات ذیل نمود می یابد:
عزاداری مورد تایید و امضاء شرع می باشد یا نه؟
دلایل این مشروعیت چیست و چگونه ثابت می شود؟


اقراء باسم ربک الذی خلق ؛ خلق الانسان من علق ؛ اقراء و ربک الاکرم الذی علم بالقلم ...

بخوان…

خدایت زمانی تو را فرمان خواندن داد که سیاهی جهالت و یأس بر آسمان قلب انسانیت سایه افکنده بود .

زمانی تو را دعوت به خواندن کرد که شب دیجور برای فرار از سیاهی خویش به دنبال روزنی می گشت .

زمانی که شکوای سبز درختان و گلایه های زلال آبشار و اشک حسرت ابرهای غم گرفته از نبودنت و در انتظار آمدنت غمگنانه ترین تسبیح را با خدا می گفتند.

معشوق زمانی تو را فرمان خواندن داد که معصومانه ترین فریاد انسان از پاهای جستجوگر تاول زده اش قلب سخت ترین صخره ها را می لرزاند .

انسان (( بلی )) گفته ای که پا به پای پیامبران از آدم تا مسیح درس عبودیت خوانده بود فارغ از مرور مکرر کلاسهای پیشین ؛ معلمی را جستجو می کرد که عمیقترین و ظریفترین نیازهای همیشه اش را اغنا کند .

معبود زمانی تو را دعوت به خواندن کرد که گوش دل تمامی محرومان تاریخ در انتظار شنیدن کلام تو لحظه می شمرد .

و تو زمانی لب به اجابت گشودی که فرشتگان را تاب نگریستن در جهلستان کفر زمین نبود .
معشوق لحظه ای تو را یافت و برگزید که در جستجوی ظرفی به گنجایش بی نهایت ؛ گل تمامی آدمیان را با محک علم لایتناهی خویش آزموده بود .و تو با خواندنت سرنوشت تاریخ را رقم می زدی و کشتی جاودانه هدایت را بر زلال فطرت انسانهای همیشه ؛ بادبادن می کشیدی .

تو که با خواندنت شکوفه های امید را بر شاخه درخت وجود می نشاندی ؛ تو که با خواندنت عشق را جان دوباره می بخشیدی .

تو که با خواندنت ایثار را توان ایستادن می دادی .
تو که با خواندنت خورشید هدایت را از ظلمت (( نه توی )) جهالت بیرون می کشیدی .
تو که با خواندنت غبار کهنه از چهره دردآلوده مستضعفین جهان می تکاندی و رمق در پاهایشان می ریختی و غرور در نگاهشان و خنده بر لبانشان ؛ تو که با خواندنت مشیت بالغه خداوندی را پاسخی عارفانه می گفتی .

طبیعی بود که تامل کنی و بلرزی آنچنانکه ضربان قلب تو را فرشتگان آسمان بشنوند .
طبیعی بود که عرق پیشانی تو را بالهای تواضع جبرئیل بروبد .
طبیعی بود که فلق ؛ سرخی آن لحظه چهره تو را به یادگار همیشه بگیرد چرا که تو تنها برای آن زمان و مکان نمی خواندی .

تو خواندی ؛ آنچنان رسا که خون در رگهای منجمد محرومین تاریخ دواندی .
تو خواندی ؛ آنچنان شیوا که پشت خمیده مستضعفان با جوهر کلام تو استقامت یافت .
تو خواندی ؛ آنچنان بلند که محکمترین ستونهای ظلم در دورترین نقطه تاریخ از کلام تو لرزید .
و تو آنچنان استوار خواندی که از ورای مظلومیت چهارده قرن اکنون ما کلام تو را از حلقوم فرزندت شنیدیم .

و گوش به زبان و جان به آوای تو سپردیم .

آنچه ما را از خواب غفلت دیرینه برانگیخت ؛ آنچه گره در مشتهای ما انداخت و آنها را گره کرد .
آنچه فریاد مظلومیت ما را به آسمان پاشید .
آنچه رمق شکستن پایه های ظلم را در دستهای ما انداخت .

همان کلام تو بود که از حنجره مبارک فرزندت طلوع کرد.


---------------------------------------------
منبع: خدا کند تو بیایی، سید مهدی شجاعی




در انبوه اندوه مظلومی

ای امام! ای کاظم!
سلام بر تو و سلام بر کاظمین!


سلام بر تو که پناه درماندگانی و سلام بر نام متبرّک تو
که در انبوه اندوه مظلومی ات، صبوری ام می بخشد.

ای رداپوش محنت و ای جرعه نوش جام بلا!
دنیا هنوز زود است که مسیر کهکشان عصمت تو را مرور کند.


دنیا در جهل مرکب زیسته است؛ در ظلمت محض زندگی
و تو در فهم روزگار هارون زده نمی گنجی.

ای خورشید مظلوم!
دنیا از درک نام تو عقیم است.
یا باب الحوائج!

بگذار چتر هزار پاره اندوهم را بر سر این دلِ به سوگ
نشسته بگشایم تا جان در طراوت یادت جلا گیرد و
پنجره بهاری شهود به رویم آغوش باز کند.

تو معجزه روشن ایمان در سرزمین یخبندان هارونی هستی
که شعله عاطفه معنوی را در دل مشتاقان روشن نگاه داشته ای.


تو نگهبان هویت سبز بهاری در پاییزترین فصل تاریخ.
ای خوب! وقتی داغ تو در تقویم نشست، زمینیان و
آسمانیان،غمگنانه ترین آواز را مرثیه کردند.

ای اسوه صبوری و دلداری!
ما هنوز چشم به شعاع دست های رهبری تو
دوخته ایم تا در تاریکی ها، بی روشنایی هدایت نماییم.

اینک در داغ دوری تو این دل کبود را بر سر دست گرفته ایم
و نمی دانیم بر دامان کدام عاطفه بنشانیم.
تنها یاد توست که عاشقان اندوهناکت را قرار می بخشد.

ای قرار دل های بی قرار! ای یار!
ای امام! ای کاظم!
سلام بر تو و سلام بر کاظمین!




منبع : آیه های انتظار

آبروی دعا، امام حسن...
همه ی هست ما، امام حسن...

سر یک سفره بوده ای عمری؛
با فقیر و گدا، امام حسن...

ای کرم خانه های فاطمی ات،
تا قیامت به پا، امام حسن...

جلوه ی اقتدار تو این بود:
صلح صبر و رضا، امام حسن...


صلح تو یک قیام مردانه ست...

بانی کربلا امام حسن...



پاره هاى جگر از گلوى جگرپاره هستى فرو ریخت و کربلا، 
همان لحظه در خویش آغاز شد؛ همان جایى که مهربانى بى همتاى 
حسن بن على علیه السلام روبه روى یک جفت چشم خیانت کار، پرپر مى زد 
و سینه اش در اقیانوس زهر، غوطه ور بود؛ 

همان جایى که ذره ذره هاى روح امامت، چون تل خاکستر 
در تشت فرو مى ریخت و زنى دست در دست ابلیس، 
پشیمانى گاه و بى گاهش را دست به سر مى کرد.


دریغا که سفره اطعام شبانه روزى مدینه، اینک برچیده مى شود 
و کریم اهل بیت علیهم السلام چون خورشیدى خسته 
از خاک، به معراج ابدى مى رود.

آه از بیعت هاى سست!
کفر زمانه، دست از شرارت برنمى داشت 
و با نقابى از ریا، دست به کار فتنه هاى تازه بود.

تفرقه، چنگ به گریبان امت افکند و آن گاه که بیعت هاى سست، 
به فریب ستمگر زمانه، شکسته شدند، او چاره اى جز این نداشت
که لواى صلح را پیش روى جفاى زمانه برافرازد؛ 

صلحى که زخم هاى بى شمارش، 
همه بر دل مجتبى علیه السلام فرود آمد.


سودابه مهیجى

(درباره حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم)


ظهور اسلام در پرتو مجاهدت‌های نبی اعظم(ص) نقطه عطف تاریخ بشری است، که دستاوردهای بی‌شمار، پیشرفت همه جانبه تمدن کنونی را فرا روی بشریت قرار داده است. کمترین دستاورد این شجره پاک آسمانی گسترش خواندن، نوشتن و عالم‌گیر شدن علوم در جهان اسلام و انتقال این علوم ابتدا به اسپانیا، ایتالیا، آلمان، انگلستان و… سایر ملل و دول اروپا و سپس همه جهانیان شد، به طوری که بدون این نقطه عطف آسمانی هرگز تمدن‌هایی چون روم، مصر و ایران باستان راهی به تمدن کنونی نداشتند. دلایل تاریخی این حقیقت غیر قابل انکار بی‌شمار است: یکی از این دلایل اقرار مکرر دانشمندان اسلامی و خصوصاً غیر اسلامی و اروپایی به این حقیقت عظیم است که نمونه کوچکی از آن را می‌گوییم.

صادق آل محمد علیه السلام

صادق آل محمد علیه السلام

بنال ای دل که در نای زمان، فریاد را کشتند 

بهین آمــــوزگار مکــتب ارشـــــاد را کشتند


 اساتید جهان باید به ســوگ عـــــلم بنشینند

که در دانشگه هستی، بزرگ استاد را کشتند


 65 سال، عاشقانه زیستى و 34 سال را صادقانه امامت کردى

تا پر پر دانه ‏هاى نجابتت به انگور زهرآلود منصور آغشته شد.


حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) رئیس مذهب جعفری (شیعه) در روز 17 ربیع الاول سال 83هجری چشم به جهان گشود . پدرش امام محمد باقر (علیه السلام) و مادرش "ام فروه " دختر قاسم بن محمد بن ابی  بکر می باشد.

آن حضرت القاب چندى داشت که مشهورترین لقب آن حضرت «صادق» است. این لقب به خاطر صدق گفتار آن حضرت و تمایز از جعفر کذاب، که در عصر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ادعاى امامت کرده بود، به آن حضرت داده شد.

فواصل بذکرى استشهاد صادق محمد
شهادت جانسوز رئیس مذهب شیعه امام جعفر صادق (ع) تسلیت باد

بقیـــــة الله آجرک اللــــه فی مصیبة جدک الامام الصــــادق

1_w_sadiq85_40.gif

« مدینه » همچنان مظلوم است و … « بقیع » مظلوم تر ...!
رنجــ نامه ی نانوشته شیعه،
بر خاک و سنگ مزار صادق آل‌پیامبر ،
گویاتر از هر زمان به شِکْوه و شهادت ایستاده است


زین ماتمی که چشم ملائک ز خون تر است
گویا عزای صادق آل پیغمبر است
یارب چه روی داده کزین سوگ جانگداز
خلقی پریش خاطر و دلها پر آذر است
مُلک و مَلک به ناله و افغان و اشک و آه
چون داغدار ، حضرت موسی بن جعفر است
خون می رود ز فرط غم از چشم شیعیان
زیرا که قلب عالم امکان مکدر است

sadeq-big.jpg

در مجلسی در حضور امام صادق (ع)
کسی گفت: از خدا بهشت می طلبـم
امـام فرمـود: شمـا اکنون در بهشـت هستیـد از خـدا بخواهیـد بیرونتـان نـکند
گفـتند: چطـور در بهشـتیـم؟
حضـرت فرمـودند: مگـر شمـا اقـرار به امـامـت مـا ندارید؟
هـمین معـنای بهشـت است.
از خـدا بخواهـید از دستتـان نگیـرد

بحارالانوار ج 48 ص 102
اجـرکـ الله یـا صـاحـب الزمـان




 ... و تنها فروغ نور توست که تا اعماق وجود بر دلها میتابد!


اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى

عَبْدِکَ وَ وَلِیِّ دِینِکَ الْقَــــائِمِ بِعَــدْلِکَ وَ الدَّاعِی إِلَى دِینِکَ

وَ دِینِ آبَائِهِ الصَّــــادِقِینَ صَلاةً لا یَقْــوَى عَلَى إِحْصَائِهَا غَیْرُکَ


باز کبوتر دلم بال و پری گشوده است
باز هوای دیدن صاحب خود نموده است

باز رهیده از قفس تا که رود به بام تو
باز ز دل خیال تو ، تاب و توان ربوده است

باز صدا کنم تو را ، ای سر و سامانی من
در گذر از حادثه ها ، یار پریشانی من

سائل و مسکین توام ،حاجت من وصال توست
از درِ خود مران گدا ، شاه خراسانی من

«توسل» شرک نیست

توسل


همچنان که در تفاسیر قرآن آمده: وسیله به معنی «تقرب جستن و یا چیزی که باعث نزدیکی به دیگری از روی علاقه و رغبت می شود» است .[۱]

خداوند به مقتضای لطف و رحمت بی انتهای خویش، اسباب و وسایل هدایت مردم را فراهم کرده است که یکی از آن وسایل فرستادن پیامبران و نزول کتب آسمانی و راهنمایی رهبران دینی است.

هر چند خداوند می تواند بدون واسطه، فیض خود را به موجودات برساند، ولی سنت الهی بر این تعلق گرفته که جهان هستی را بر اساس نظام اسباب و عوامل قرار دهد و فیض خود را تنها از راه علل و اسباب اعطا کند. در روایتی امام صادق(علیه السلام) می فرماید: "اَبَی اللهُ أنْ یَجْرِیَ الْاَشْیَاءُ اِلَّا بِالأسْبَابِ؛ [۲] خداوند امور و اشیا را از طریق علل و سببش جاری می سازد".
بر این اساس است که انسان در همه کارهای زندگی به اسباب و وسایل توسل می کند.

خداوند برای اعطای فیض خویش، راه ها و اسباب خیری را مشخص کرده است، مانند نماز، روزه، نیکی به یتیم، خدمت به مردم و غیره.

از جمله اسباب و عوامل، نزول فیض و رحمت الهی، وجود انسان های به حق رسیده یعنی امامان و پیامبران هستند.
امام علی (علیه السلام) در روایتی، وسائلی ذکر کرده که برای نزدیک شدن انسان به خدا می توان از آنها بهره برد، مانند ایمان به خدا و پیامبر و جهاد در راه خدا و کلمه اخلاص (لا اله الا الله) و نماز و زکات و روزه و حج و عمره و صله رحم و انفاق و کارهای نیک.[۳]
همان طوری که امور برشمرده، وسیله نزدیکی به خداوند هستند، استمداد از ارواح مطهر پیامبران و اولیای الهی نیز وسیله تقرب به خداوند است که در قرآن و روایات بدان اشاره شده است. قرآن مجید می فرماید:"وابتغوا الیه الوسیله"؛ به سوی او وسیله به دست آورید. [مائده، آیه ۳۵] پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مورد شیوه توسل فرمود: "الَّلهُمَّ انِّی أسْألُکَ وَ أتَوَجّهُ اِلَیْکَ بِنَبیّکَ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ".[۴]

بنابراین توسل، لازمه زندگی انسان در جهان هستی است که بر آن قانون اسباب و عوامل حکم‌فرما است.

در این بین، پیامبران و امامان به جهت نزدیکی و قرب به خداوند، نیز به خاطر این که صفات الهی در آنان به گونه کامل تر از دیگر موجودات تجلی یافته است، مورد توسل قرار می گیرند. اینان تجلی گاه صفات خداوندند، یعنی همان گونه که خداوند رحمان و رحیم و جبار و سمیع و علیم است، در حد نازل تر، صفات و اسمای الهی در این انسان های به خدا پیوسته و تجلی یافته است. پس شایسته ترین افراد برای توسل و شفاعت و رسیدن به خداوند این انسان های صالح هستند.

انسان با توسل به پیامبران و امامان، به مرتبه نازل وجود الهی تمسک و توسل یافته است.
اضافه می کنیم که توسّل یعنی کسی را در پیشگاه خداوند شفیع قرار دادن.
 البته آدمی می‏ تواند و مجاز است که مستقیماً از خداوندحاجت خود را بخواهد؛ ولی اگر بتواند در این مسیر دعای دیگران ـ به خصوص مقرّبان به درگاه الهی را هم همراه خودش کند، احتمال تأثیر بیش‏تری در کار خواهد بود. ولی اگر خداوند به طور کلی فراموش گردد و تنها وسایط دیده شوند،بدیهی است که این امر با آموزه‏های دینی و قرآنی سازگاری ندارد.

اما اینکه چرا به ائمه (علیهم السلام) توسل می‏ جوییم؟ علت‏ های مختلفی دارد:
مهمترین آن دستور خداست، خداوند در قرآن فرموده است: "وَابْتَغُوا اِلَیْهِ الْوَسِیلَهِ" [مائده آیه ۳۵]؛ به سوی خداوند وسیله برگیرید، این وسیله می‏ تواند اعمال صالح باشد و می‏ تواند شخص صالح و وجیهی باشد. زیرا انسان آلوده و گنهکار چون از ساحت قرب الهی دور است با استشفاع از محبوبین درگاه خدا تضمین بهتری برای درخواست خود می‏ یابد.

در قرآن نیز آیاتی در مورد توسل به اولیا آمده است. فرزندان یعقوب هنگام پشیمانی از گناه خود به یعقوب(علیه السلام) گفتند: "یَا اَبَانَا اسْتَغْفِرْلَنَا" [یوسف آیه ۹۷] ؛ ای پدر! تو برای ما طلب آمرزش نما.

 در آیه دیگر می‏ فرماید: "وَلَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جَاوُءکَ فَاسْتَغْفِرْوالله وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواللهَ تَوَّاباً رَحِیماً" [نساء آیه ۶۴]؛ اگر به هنگام ستم برخویش نزد تو آیند "ای پیامبر" واستغفار کرده و تو نیز برای آنان استغفار کنی خدا را توبه پذیر و مهربان خواهند یافت".

 

پی نوشت :
۱ . تفسیر نمونه، ج۴، ص ۴۶۴.
۲ . کافی،چ۱، ص ۱۸۳.
۳ . نهج البلاغه ، خطبه ۱۰۹ ، فیض الاسلام.
۴ .سنن ابن ماجه، ج۱، ص ۴۴۱.