نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

نــــــــــور

اَللّـــــــــهُ نــُـــورُ السَّــــمواتِ وَ الأَرضِ

مشخصات بلاگ
نــــــــــور

" سَلامٌ عَلَی إل یاسِین "

منتظر مأیوس نیست. منتظر از درد هجر میسوزد

اما بشوق وصال سر زنده و امیدوار است .

انتظار یعنی امید به فردا

فردای وصال ...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲۸ مطلب در خرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

امام موسی کاظم علیه السلام:

در دین خدا، دنبال فهم عمیق باشید؛

زیرا فهم عمیق در دین، کلید بصیرت و کمال عبادت

و سبب تحصیل مقام های والا و مراتب شکوهمند

در امور دین و دنیاست.

و برتری فقیه بر عابد، مانند آفتاب است بر کواکب،

و کسی که در دینش فهم ِعمیق نجوید،

خداوند هیچ عملی را از او نپسندد



ضمن گرامیداشت یاد . خاطره امام خمینی ( ره )

و شهدای عزیزیوم الله پانزده  خرداد


شهادت باب الحوائج موسی بن جعفر (ع)


بر سلاله پاکش و فرزندان بزرگوارش

امام علی بن موسی الرضـــــا (ع)

فـــــــــــاطمه معـــــــــصومه (س)

و احـــــــمد بن موسی ( شاهچراغ )

و شما دوستداران اهلبیت (ع)


                تسلیت باد

بــــــدون شــــــــرح 


باید از آفــــــــاق و انفس بگذرى تا جـــان شوى
و آنگه از جان بگذرى تا در خور جـــانان شوى

طُـــــــرّه گیســـــــــوى او، در کف نیاید رایـــگان
باید اندر این طریقت، پاى و سر چوگان شوى

کـــــى توانــــــى خواند در محراب ابرویش نماز؟
قـــــرنها باید در این اندیشه، سرگردان شوى

در ره خــــــال لبش، لبـــــــریز بــــــاید جــام درد
رنج را افـــزون کنى، نى در پى درمان، شوى

در هواى چشم مستش، در صف مستان شهر
پاى کوبى، دست افشانى و هم‏پیمان شوى

e262db2aa84045420e0c5b3755fc17f9-425

استغفار و نقش شگرف آن در زندگی

اسلام، دین فرصتهای بی پایان

استغفار به معنای طلب آمرزش از خداوند مهربان، همانند توبه از ویژگی های مهم شرایع مختلف الهی و آموزه های وحیانی کتاب های آسمانی به ویژه آموزه های وحیانی قرآن است. اسلام به انسان این امید را می دهد که در هر حالت و زمانی می توان به سوی خداوند بازگشت و هر آن چیزی را که از میان برده دوباره بازسازی کرد و این گونه نیست که همه راه ها به روی شخص بسته باشد، بلکه اگر همه راه ها بر روی آدمی بسته باشد، راه توبه و بازگشت بر او باز است و انسان تا دم آخر از هر گناه و خطای کوچک و بزرگ می تواند رهایی بجوید به جز آن که مرگ را در پیش چشم خویش دیده و فرشته مرگ جانش را در قبض گرفته باشد؛ تنها در این زمان است که دیگر توبه و استغفار تأثیری نخواهد داشت.

بنابراین اموری در اسلام مورد تأکید و توجه قرار گرفته است که به آدمی فرصت های مکرر می دهد تا خود را در مسیر کمالی قرار دهد و حتی اگر صدها بار توبه شکسته می تواند به سوی خداوند باز آید و خود را چنان بسازد که شایسته انسانیت است. از این رو دین اسلام را می توان دین فرصت های بی پایان به بشر دانست. انسان در چنین بینش و نگرشی هرگز دغدغه یاس و نومیدی ندارد، بلکه یاس و نومیدی از رحمت گسترده خداوندی به عنوان گناه بزرگ مورد سرزنش و نکوهش قرار گرفته است.

بسیاری از مردم باتوجه به این که راهی برای توبه و بازگشت در برخی از کارها نیست و خود را در آخر خط می بینند، اگر در حالتی قرار نگیرند که دست به خودکشی نزنند دست کم گرفتار افسردگی و یاس و سرخوردگی می شوند. افرادی را می شناسید که می گویند گناهانی را مرتکب شده اند که دیگر نمی توانند به سوی دین و ایمان بازگردند و دست خویش را به سوی خداوند دراز کنند. این افراد از آن جایی که خداوند را حداکثر موجودی در حد و اندازه های انسان های بسیار خوب قرار می دهند بر این باورند که خداوند نیز در نهایت به عنوان بهترین و مهربان ترین موجود خشمگین می شود و اجازه هرگونه بازگشتی را از شخص می گیرد؛ در حالی که این گونه بینش و نگرش نسبت به خداوند، نادرست و برخلاف آموزه های وحیانی است.

خداوند در تمام دوره زمانی که از آن به عمر شخص یاد می شود می کوشد تا به او فرصت های بی نهایت مکرر بدهد تا به سوی کمال مطلق راه خویش را بجوید و خود را در این مسیر کمالی عبودیت قرار دهد. از اشتباهات و خطاهای عمدی و غیرعمدی او می گذرد و اجازه نمی دهد تا شخص در هیچ مرحله و مرتبه ای به نومیدی و یاس از بازگشت دچار شود.

بنابراین انسان آزاد و مختار است و می تواند تا آخرین دم نیز راه خویش را انتخاب کند و از مسیر گمراهی و ضلالت جدا و در مسیر صراط مستقیم انسانیت و عبودیت قرار گیرد.

کارکردهای استغفار

آیات بسیاری از قرآن بر این نکته تاکید می ورزند که خداوند هیچ کوچک و بزرگ و خرد و کلانی را بی حساب و کتاب نمی گذارد. از جمله این آیات می توان به آیات ۷ و ۸ سوره زلزال اشاره کرد که می فرماید:فمن یعمل متقال ذره خیرا یره و من یعمل مثقال ذره شراً یره؛ هر کسی اندازه وزن ذره ای کار خیر و نیک و یا بد انجام دهد آن را در قیامت می بیند؛ و یا آیه ۶۱سوره یونس که خداوند در آن تاکید می کند:

«خداوند بر هر عملی شاهد و آگاه است وکوچک ترین امری در هستی نیست که برخدا مخفی و نهان باشد و درکتاب مبین نباشد» و هم چنین درآیه ۴۷ سوره انبیاء و نیز ۱۶ سوره لقمان و آیات دیگر که از آگاهی و بازخواست کوچک ترین اعمال ریز و درشت بندگان سخن می گوید؛ همه این آیات بیانگر آن است که چیزی خارج ازکتاب مبین نیست و بر نویسندگان نامه اعمال از رقیب عتید (ق آیه ۱۸) امری پوشیده نمی باشد.

اگر این گونه است که همه چیز از خرد وکلان در قیامت آورده و بنده نسبت به آن بازخواست می شود، پس نقش و کارکرد استغفار در این میان چیست ؟

پرسش دیگر آن که اگر هر کاری دارای تبعات و آثاری است که برخی از آنها آثار تکوینی و برخی دیگر آثار تشریعی می باشد، انسان چگونه می تواند از آثار طبیعی و تکوینی امری در امان بماند؟ مثلا اگر شخصی به صورت خطایی شرابی بنوشد بی گمان حتی اگر گناهی را مرتکب نشده باشد ولی به طور طبیعی مست می شود و نمی تواند از اثر طبیعی آن خود را برهاند. بنابر این شخص چگونه با استغفار می تواند از آثار و پیامدهای طبیعی وگناه و خطا در امان بماند؟

در پاسخ به پرسش نخست باید گفت آیاتی که مطرح شده و یا می شود نسبت به آخرت است. به این معنا که اگر شخص تا زمانی که در دنیاست توبه نکند و با کارهای خوب و اعمال نیک، کارهای بد و زشت خویش را نپوشاند می بایست پاسخ گوی آن اعمال ریز و درشتی باشد که توبه و استغفار نکرده و آن را به حال خویش رها کرده است.

بنابراین از مهم ترین کارکردهای استغفار پوشاندن گناهان ریز و درشتی است که شخص مرتکب می شود. خداوند در آیات بسیاری چون آیه ۵۸ سوره بقره و ۱۳۵ سوره آل عمران و آیه ۶۴ و آیه ۱۱۰ سوره نساء به این کارکرد و اثر استغفار اشاره می کند و با تأکید بر غفوریت خود می کوشد تا بندگانش را به استغفار دایمی تشویق نماید.

خداوند در آیه ۱۳۵ سوره آل عمران می فرماید کسی که کاری زشت نسبت به مردم انجام دهد و یا در حق خویش ظلم و ستم روا دارد می تواند با یاد کرد خدا و جایگاه وی از کار خویش استغفار و طلب آمرزش نماید.

تأکید بر ذکر الله پس از هر گناهی از آن روست که شخص با یاد خداوند به عظمت و جایگاه وی آگاه می شود و این که چگونه احساسات درونی و بیرونی و یا وسوسه های شیطانی به وی این جسارت را بخشیده تا در پیشگاه خداوند گناهی را مرتکب شود و اکنون شرمنده از وی و این که او خداوندی غفور است می تواند با استغفارجویی، به خود او پناه برد و از آن رحمت خداوندی بهره مند شود.

استغفار در مفهوم و کاربردهای قرآنی، به عنوان بازدارنده و پوشنده، عمل می کند. به این معنا که اگر برای عملی تبعات و آثار سوئی باشد، هنگام استغفار، به شخص این فرصت داده می شود تا گناه او مخفی و نهان شود و آثار خود را به سرعت نشان ندهد و یا آثار و تبعات آن دفع گردد.

ادامه مطلب را ببینید

کوروش بزرگ فردی زرتشتی بود یا خیر؟ در دین زرتشت خاکسپاری منهی بوده است ، پس چگونه کوروش فرمان به دفن بدنش در خاک نمود؟ آیا به کوچکترین مساله دینی خود آگاه نبوده است؟

 ١٦ آذر؛ روزی که کورش بزرگ سفارش کرد او را در پاسارگاد به خاک بسپارند.

«کورش بزرگ، بنیان‌گذار شاهنشاهی هخامنشی، ٧ دسامبر سال ٥٣٩ پیش از میلاد (١٦ آذر) با دیدار از نیایشگاه شهر بابل، از همراهانش خواست که در هرجای جهان که بمیرد، باید کالبد او را به پاسارگاد ببرند و در آن جا به خاک بسپارند. این گفته‌ی کورش در تاریخ به نام «سفارش کورش» نگهداری شده است. کورش با این که زرتشتی بود ، به دین‌ ها و باور های دیگر احترام می‌گذاشت. در همین روز (١٦ آذر) «زروبابل» را به سرنشینی بیش از ٤٠ هزار یهودی، که آنان را از گروگانی بابلی‌ها آزاد کرده بود، برگماشت تا به اورشلیم بازگردند و نیایشگاه‌های ویران شده‌ی آن جا را بازسازی کنند.»  [۱]

بیان نویسنده:

در دین زرتشت چهار عنصر مقدس بودند و هستند و عبارتند از: آب خاک آتش و باد. و برای فردی که این عناصر چهارگانه را آلوده کند مجازات بسیار سختی در کتاب وندیداد برای آن فرد در نظر گرفته شده است. در مورد طریقه دفن در دین زرتشت مواردی وجود داشته و دارد، من جمله دخمه که محوطه در بالای تپه که زرتشتیان فرد متوفی را  در این مکان خوراک پرندگان قرار می دادند و قبرستان وجود نداشت و هر فردی که از جامعه زرتشتیت می مرد به این محل آورده می شد و مراسمات دخمه او انجام می گرفت.

این روش بعد از مدتی جای خود را به دفن مردگان داد و امروزه زرتشتیان تقریبا مراسم دفن مرده خود را مانند مسلمانان انجام می دهند ،که همان خاکسپاری مرده باشد.  و دیگر دخمه ها محلی برای بازدید تبدیل شده است و تعداد بسیاری از آنها نیز کم کم در حال از متروکه شدن هستند.

همه زرتشتیان و برخی از تاریخ دانان قائل به این هستند که کوروش کبیر فردی زرتشتی بوده است هر چند که نامی از اشو زرتشت ،تنها پیامبر بزرگ زرتشتیان در سخنان کوروش کبیر وجود ندارد. گرچه زرتشتی بودن کوروش کبیر در هاله ای ابهام است ولی در صورتی که چنین قولی را قبول کنیم باز هم به مشکل بر می خوریم و آن سفارش کوروش کبیر در مورد نحوه دفن اوست که بیان می دارد که

«در هرجای جهان که بمیرد، باید کالبد او را به پاسارگاد ببرند و در آن جا به خاک بسپارند» که این سخن با یکی از اصلی ترین باور های زرتشتیان که آلوده نکردن چهار عنصر می باشد ، تعارض دارد.

چند سوال در اینجا بوجود می آید که پاسخ آنها نیز روشن می باشد:

- آیا کوروش کبیر براستی فردی زرتشتی بود؟

- چرا کوروش کبیر سفارش به این نمود که بدنش را در خاک قرار دهند ، آیا از اینکه نباید خاک را آلوده کرد ، آگاهی نداشته است؟

- با اینکه زرتشتیان سفارش کوروش بر خاکسپاری بدنش را قبول دارند ، چرا باز هم دم از زرتشتی بودن کوروش می زنند؟

- بنابر سخن کوروش کبیر مبنی بر اینکه بدنش را در خاک قرار دهند ، چرا هیچ فردی در آن زمان به سخن او عمل ننمود و بدن کوروش را بعد از مومیایی در مقبره او در پاسارگاد قرار دادند ، آیا براستی کوروش فردی بزرگ و کبیر بود یا نه؟

خلاصه کلام:

کوروش فردی بود اهل تساهل و تسامح که به تمام عقاید و شرایع ادیان احترام می گذاشته است ، یکی از ادیان در آن زمان زرتشت بوده است. نسبت به کارهای و سخنان و .... از کوروش نمی توان به راحتی زرتشتی بودن کوروش را اثبات کرد و اینکه برخی از افراد که از دین و تاریخ سررشته ای ندارند و کوروش را فردی با ایمان می دانند نیز سخن نادرستی می باشد؛ چون کوروش دین واحدی نداشته است که به آن ایمان داشته باشد و نسبت به کارهایی که انجام داده است بیشتر به فردی پیرو یهودیت شبیه است نه دین زرتشت!!!

پی نوشت :

[۱] سایت امرداد _(برگرفته از: تارنمای انوشیروان کیهانی‌زاده)

«امینه اسلمی» روزنامه‌نگار جوان و مسیحی متعصبی بود که در کنار تحصیل به تبلیغ مسیحیت اشتغال داشت و معتقد بود که اسلام دینی ساختگی و مسلمان‌ها افرادی عقب مانده هستند اما یک اشتباه کامپیوتر دانشگاه، مسیر زندگی او را کاملا تغییر داد

امینه اسلمی

 







داستانی بسیار شگفت از مسلمان شدن یک زن مسیحی

اشتباه کامپیوتر
همه داستان از وقتی شروع شد که برای اولین بار در دانشگاه برای ثبت‌نام از کامپیوتر استفاده کردند. امینه در آن زمان تازه دوران دبیرستان را تمام کرده و به عنوان یک دانش‌آموز بسیار موفق از چندین پیشنهاد بورس تحصیلی برخوردار شده بود. او همزمان با آغاز تحصیل به روزنامه‌نگاری در یک نشریه ایالتی کلرادو می‌پرداخت و در عین حال به خاطر تعصب شدید مذهبی خود به فعالیت‌های تبلیغی مسیحی نیز مشغول بود.

 وی در زندگی خانوادگی خود نیز مشکلی نداشت و همه چیز خیلی عادی پیش می‌رفت تا اینکه هنگام ثبت نام و اخذ واحدهای ترم جدید توسط کامپیوتر یک واحد درسی او به اشتباه ثبت شد و او به دلیل مسافرت به اوکلاهاما با دو هفته تاخیر از موضوع مطلع شد و وقتی با نگرانی و ناراحتی به اداره آموزش دانشگاه مراجعه کرد فهمید که تنها راه باقی‌مانده شرکت در کلاسی است که غالب حاضران آن را مسلمانان عرب تشکیل می‌دهند. او در شرایط بسیار سختی قرار گرفته بود، از یک طرف از همراهی با عرب‌های مسلمان که آنها را به استهزاء «شتر سوار» می‌نامید به شدت نفرت داشت و از طرف دیگر در صورت انصراف از بورس تحصیلی محروم می‌شد.

 دو شبانه‌روز با ناراحتی و اضطراب فکر کرد و در نهایت کلمات شمرده شوهرش توانست او را قانع کند: «شاید اراده خداوند تو را برای یک ماموریت برگزیده باشد، ‌برو و آنها را به مسیحیت دعوت کن!» و بدین ترتیب او با انگیزه ایجاد تغییر در دانشجویان مسلمان به دانشگاه برگشت. حق با شوهرش بود زیرا خداوند از میان میلیون‌ها نفر امینه را انتخاب کرده بود اما نه برای تغییر دادن بلکه برای تغییر یافتن. 
 

ماموریت تبلیغی!
او کار خود را از همان روزهای نخست شروع کرد و با هر بهانه‌ای به گفت‌وگو با دانشجویان مسلمان می‌پرداخت و از آنها می‌خواست که با تبعیت از مسیح خود را نجات دهند و برای آنها شرح می‌داد که چگونه مسیح خود را فدا کرده تا آنان را نجات دهد. وی می‌گوید: «آنها با احترام و ادب به حرف‌هایم گوش می‌دادند ولی به هیچ وجه در باره تغییر دین خود کوتاه نمی‌آمدند و تسلیم نمی‌شدند، برای همین راه دیگری به ذهنم رسید و تصمیم گرفتم از طریق کتاب‌های خودشان باطل بودن عقایدشان را ثابت کنم و از یکی از دوستانم خواستم تا یک نسخه قرآن و کتاب‌هایی اسلامی برایم تهیه کند، می‌خواستم به آنها نشان دهم که دینشان باطل است و پیامبرشان فرستاده خدا نیست.»

 وی قرائت قرآن کریم را آغاز کرد و تمام آن را به همراه دو کتابی که دوستش داده بود، خواند و به مرور چنان در مطالعه غرق شد که در فاصله یک سال و نیم ۱۵ کتاب اسلامی را مطالعه کرد ودوباره به قرائت کامل قرآن پرداخت و هر چیزی که به نظر می‌رسید بتواند بهانه‌ای برای ایراد و اشکال باشد، یادداشت می‌کرد اما به مرور دچار تردید و ابهام و پرسش‌های بیشتر می‌شد. بی‌آنکه بخواهد ذهنش با موضوعاتی درگیر شده بود که تصورشان را هم نمی‌کرد.

 آرام آرام تغییراتی در رفتارش پیدا شد، بیشتر فکر می‌کرد و همیشه در حال مطالعه بود، به بارها نمی‌رفت و مشروبات الکلی را کنار گذاشته بود، گوشت خوک نمی‌خورد و سعی می‌کرد در مهمانی‌های مختلط شرکت نکند. این تغییرات طوری بود که شوهرش را به شک و تردید دچار کرد: «شوهرم فکر می‌کرد من با مرد دیگری رابطه دارم زیرا نمی‌توانست بپذیرد که این همه تغییر بدون آن رخ بدهد!» ولی در نهایت شوهرش امیدوار بود آشفتگی فکری همسرش بعد از مدتی پایان یابد. او درباره این مرحله می‌گوید: «خودم اصلا فکر نمی‌کردم با مطالعه اسلام اتفاق خاصی رخ بدهد و حتى سبک زندگی روزمره‌ام تغییر کند و در آن زمان حتى تصورش را هم نمی‌کردم که به زودی با بال‌هایی از آرامش قلبی و ایمان باطنی در آسمان سعادت اعتقاد اسلامی پرواز خواهم کرد.»

 اتفاقات تازه رخ می‌دهد
با وجود همه این تغییرات او همچنان کاملا مسیحی بود تا اینکه یک روز چند نفر مسلمان به سراغش آمدند: «در خانه را که باز کردم دیدم چند نفر مسلمان عرب روبه‌رویم ایستاده‌اند، گفتند: ما انتظار این را داشتیم که شما مسلمان شوید! گفتم: ولی من مسیحی هستم و هیچ تصمیمی برای تغییر دین خود ندارم! با این حال نشستیم به صحبت کردن و هر چه من سؤال کردم آنها با اطمینان و تسلط پاسخ دادند. به هیچ وجه حرف‌های عجیب من درباره قرآن را مسخره نکردند و از انتقادهای تند من به اسلام ناراحت و عصبانی نشدند. آنها می‌گفتند که معرفت، گمشده مؤمن است و سؤال یکی از راه‌های رسیدن به معرفت است. وقتی آنها رفتند احساس می‌کردم دارد در درونم چیزی رخ می‌دهد.»

 بعد از آن، ارتباط او با مسلمان‌ها بیشتر شد و هر بار سؤالات جدیدی می‌پرسید و موضوعات تازه‌ای را مطرح می‌کرد تا روزی که در ۲۱ می‌۱۹۷۷ در مقابل یک روحانی مسلمان این کلمات را بر زبان جاری کرد: «اشهد آن لا إله إلا‌الله و اشهد آن محمدا رسول‌الله.»

 تغییر دین مساله ساده‌ای نیست و کسانی که اسلام را انتخاب می‌کنند معمولا با مشکلات فراوانی روبه‌رو می‌شوند. مسلمان شدن ممکن است به سرعت به طرد شدن از سوی خانواده و دوستان منجر شود یا فشارهای شدیدی برای بازگشتن آنها از عقیده‌شان آغاز شود. معمولا مسلمان شدن مشکلات اقتصادی فراوان هم به دنبال دارد که کمترین آنها از دست دادن شغل و مسکن است. هر چند بعضی از این افراد می‌توانند خانواده و شغل و روابط خود را حفظ کنند ولی چند دهه پیش از این اسلام به شکل گسترده شناخته شده نبود و مخصوصا در مورد زن‌ها مشکلات بسیار شدید‌تری وجود داشت.

 اما با این حال مشکلات و گرفتاری‌هایی که در پی انتخاب اسلام برای امینه به وجود آمد برای کمتر کسی رخ می‌دهد و کمتر کسی می‌تواند در مقابل چنین مشکلاتی مقاومت کند ولیکن او با توکل به خدا و حفظ روحیه مثبت‌اندیشی و امیدواری خود توانست پایداری خود را ثابت کند.

ادامه مطلب را ببینید


در بصره امیری بود و روزی در باغ خود چشمش به زن باغبان افتاد و آن زن بسیار با عفت و پاکدامن بود.

امیر باغبان را برای کاری بیرون فرستاد و به زن گفت: برو درها را ببند.

زن رفت و برگشت و گفت: همه ی درها را بستم غیر از یک در که نمی شود بست.

امیر گفت: آن کدام در است؟

زن گفت: دری که میان تو و پرورگار توست و با هیچ سعی و تلاشی بسته نمی شود .

امیر وقتی این سخن را شنید استغفار کرد و از کار خود توبه کرد!!

تاثیر نماز در سبک زندگی

در روایتی از امام علی علیه السلام نقل شده که فرمود: مؤمن باید شبانه روز خود را به سه قسم تقسیم کند، زمانى براى نیایش و عبادت پروردگار، و زمانى براى تأمین هزینه زندگى، و زمانى براى واداشتن نفس به لذّت‏هایى که حلال و مایه زیبایى است. خردمند را نشاید جز آن که در پى سه چیز حرکت کند: کسب حلال براى تأمین زندگى، یا گام نهادن در راه آخرت، یا به دست آوردن لذّت‏هاى حلال. (1) در این مقاله به همه‌ جنبه‌ها و روش‌های موجود در زندگی یک فرد مسلمان نمی پردازیم بلکه تنها به یکی از مسایلی که در زندگی هر مسلمانی وجود دارد، اشاره می نماییم و تاثیر آن را به طور اجمالی و با نگاهی گذرا مرور می کنیم. در این نوشتار کوتاه، به بخش عبادت و نیایش (که مطابق روایت نقل شده، یکی از اوقات سه گانه زندگی اهل ایمان است) اشاره می کنیم و مشخصا به این موضوع می پردازیم که عبادتی مانند نماز چه مقدار می تواند در سبک زندگی دینی ما تاثیر داشته باشد.

اصلاح زندگی در پرتو نماز
ما وقتی به شرایط مقدماتی و درونی نماز نگاه کنیم، می بینیم که آن شرایط به گونه ای برنامه ریزی و چیدمان شده که شعاع تاثیرش، تمام زندگی نمازگزار را تحت تاثیر قرار می دهد. از جمله شرایط نماز مقدماتی و درونی نماز، رعایت اخلاص، پاک بودن و مباح بودن لباس و مکان نماز و بسیاری از آداب دیگر است. رعایت مجموع شرایط مقدماتی و محتوایی نماز، به زندگی یک فرد مسلمان جلوه ای ویژه می بخشد و سبک زندگی اش را به طور خاص و ویژه ای تغییر می دهد.

تمرین اخلاص به برکت نماز
در سراسر نماز، قصد قربت شرط صحیح بودن آن است، و اگر حتی بخش کوچکی از آن را براى غیر خدا انجام دهیم نماز باطل مى شود. یکی از شرایط صحت نماز آن است که انسان در نماز هیچ گونه قصد غیرخدایى نداشته باشد و این قصد قربت از لحظه ورود به نماز تا پایان آن همچنان ادامه یابد. ناگفته پیداست که انسان در لا به لاى این همه زرق و برق زمینی و جاذبه هاى دنیوی، اگر هر روز بتواند از همه چیز دل تهى کند و ریسمان معنوى روح خود را با ذات مقدّس اله گره بزند و چنان با او خلوت کند که راه نفوذ غیر را ببندد، چنین کسی به آسانی می تواند در دیگر امور زندگی اش هم در مسیر رضایت او قدم بردارد و تمام کارهای دیگر زندگی اش را برای او جهت گیری نماید .ما در نماز با گفتن «ایّاک نعبد و ایّاک نستعین» به عبودیّت و بندگى خالصانه خداوند اعتراف مى کنیم و توفیق دوام این اخلاص را از او مسئلت مى نماییم .

دوری از گناهان به برکت نماز
هرجا نماز پایگاه داشته باشد، شیطان بساط خود را جمع مى کند و هرکجا رشته نماز پاره شود، همه کمالات دیگر هم متفرق مى شوند. قرآن مى فرماید: «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ» (عنکبوت/45)؛ و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتی ها و گناه باز مى‏دارد. نمازگزار نمى تواند در وقت نماز سستی نماید، لباس و مکانش حرام باشد، بدنش ناپاک و لقمه اش آلوده باشد؛ او به خاطر صحیح بودن نمازش، مجبور است یک سرى مراقبت ها از خود داشته باشد؛ ارتباطی که انسان از طریق نماز با خداوند متعال برقرار می کند، روحی قدسى به انسان مى بخشد که از ارتکاب آلودگى ها شرم داشته باشد. کجا دیده اید کسى از مسجد به سمت قمارخانه یا مراکز فساد برود؟ کجا دیده اید کسى از خانه خدا بیرون آید و براى دزدى وسایل مردم، پا به خانه آنها بگذارد؟ نمازگزار، به طور طبیعی به سمت نیکی ها و دوری از بدی ها پیش می رود. اگر نماز ضایع شد، به دنبال آن، هر گونه فساد و پیروى از انواع شهوات رخ می نماید. قرآن مى فرماید: «...فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَوات‏...» (مریم/59)؛ ...بعد از آنان، فرزندان ناشایسته‏اى روى کار آمدند که نماز را تباه کردند، و از شهوات پیروى نمودند...

نظافت و تمیزی در پرتو نماز
هر مسلمانی دست کم در سه نوبت، با شستن دست و صورت وضو می گیرد و لباس تمیز می پوشد و این عمل را در هر روز چندین مرتبه براى انجام نماز تکرار مى نماید. به طور طبیعی، تداوم این روحیه، چنین فردی را به نظافت و تمیزی پیوسته سوق می دهد و از نجاسات و سایر آلودگی ها به دور می دارد. نمازگزارى که مى داند استفاده از عطر و مسواک برای هر وعده نماز، چه مقدار در افزایش ثواب نمازش تاثیر دارد، به معطر نمودن و مسواک زدن برای هر وعده نماز ترغیب می شود و سایر جنبه های ظاهری اش را نیز متناسب با این نظافت و تمیزی، سامان می بخشد.

اقتصاد سالم در پرتو نماز
در نماز باید لباس و مکان و آبى که براى غسل و وضو و نماز استفاده مى شود، مباح و حلال باشد و اگر از طریق نامشروع یا غصبی تهیه شده باشد، نماز باطل می شود، لذا به طور طبیعی نمازگزار مجبور می شود برای صحت نمازش، درآمدی مشروع و حلال داشته باشد و در همه معاملات، حقوق دیگران را به طور کامل مراعات نماید. تاثیر فوق العاده ای که این بخش در سلامت اقتصاد جامعه می گذارد، غیر قابل انکار است.

قطعا مسایل پرشماری در باب تاثیر نماز در زندگی افراد می توان نگاشت و قصد ما در اینجا، تنها اشاره ای کوتاه و گذرا به این موضوع بود. بدون تردید اگر نمازمان اصلاح شود، بسیاری از معضلات و مشکلات زندگی مان به خاطر جهت گیری صحیح در همه مسایل، حل خواهد شد. اگر معضلات و گره های کوری در زندگی مان وجود دارد، باید ببینیم کجای نمازمان می لنگد، همان را اصلاح کنیم و ایمان داشته باشیم که به برکت اصلاح این امانت بزرگ، سایر مشکلات زندگی مان نیز حل خواهد شد. حضرت آیت الله بهجت رحمة الله علیه می‌فرمود: کسی که در راه راست گام برمی‌دارد باید نمازش از ماه پیش بهتر باشد.(2)  

============

پی نوشت

1.نهج البلاغه، ص 545

2. نقل به معنا، بنده خودم از فرزند ایشان شنیدم که ملاک پیشترفت معنوی تحول در نماز است.

نویسنده: سید سجاد هاشمی

کوتاهترین وصیت‌نامه جنگ برای دانشجوی شهید "احمد رضا احدی" است.

بسم الله الرحمن الرحیم

فقط نگذارید حرف امام زمین بماند. همین!

و السلام




امان نامه از آتش جهنم توسط حضرت رضا علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28067389907004355736.jpg


کاروانی از سرخس به قصد زیارت امام رضا علیه السلام راه افتاد. چاووشی خوانها شروع کردند به چاووشی خواندن.

 

پیرمرد نابینائی کنار جمعیت ایستاده بود . وقتی فهمید کاروان به سوی مشهد می رود، شروع کرد به گریه کردن . گفتند : چرا گریه می کنی ؟ گفت : دوست دارم تا همراه این کاروان به زیارت مولایم بروم.

 

با رئیس کاروان صحبت کردند و قبول کرد تا پیرمرد نابینا را همراه خود ببرند.

 

کاروان حرکت کرد و به مشهد آمدند و زیارت کردند و برگشتند.

 

در راه برگشت ، در اولین کاروانسرائی که استراحت داشتند چند تن از جوانانی که در این کاروان بودند تصمیم گرفتند تا این پیرمرد نابینا را اذیت کنند.

 

هر کدام از آن جوانها کاغذ سفیدی در دست گرفتند و به پیرمرد نابینا گفتند : این کاغذها امان نامه آتش جهنم است که از طرف امام رضا علیه السلام در حرم به ما دادند . آیا به تو این امان نامه را دادند ؟

 

پیر مرد شروع کرد به گریه کردن و گفت : من چقدر روسیاهم که آقا به من امان نامه ندادند.

 

جوانها چون حالت غمزده آن پیرمرد را دیدند از کار خود پشیمان شدند و گفتند : ما دروغ گفتیم . خواستیم کمی با اذیت کردن تو بخندیم . اما پیرمرد قبول نکرد و بر گریه خود افزود.

 

هر کاری کردند ساکت نشد و باورش شد که همه اهل کاروان امان نامه گرفتند به جز او.

 

گفت : راه مشهد را نشانم دهید تا بروم و امان نامه بگیرم . هر کاری کردند نتوانستند سد ّ راه او شوند.

 

پیرمرد عصا زنان به طرف مشهد حرکت کرد. ساعتی نگذشت که برگشت در حالیکه کاغذ سبز رنگی در دست داشت.

 

اهل کاروان سوال کردند : چرا برگشتی ؟ گفت : مولای ما خیلی مهربان و رئوف است . وقتی گریه کنان به سوی مشهد می رفتم شنیدم صدائی که میگفت : نیازی نیست به مشهد بیائی . ما خودمان امان نامه ات را آوردیم.

 

وقتی به آن کاغذ سبز رنگ نگاه کردند ، دیدند نوشته است :


هذا امان ٌ من النار و انا علی ابن موسی الرضا ابن رسول الله

 

 

ماخذ : کتاب کرامات الرضویه نوشته حاج شیخ مهدی واعظ خراسانی